printlogo

مهندس جوادعلیپورصدری
کد خبر : 254
تاریخ انتشار : 26 خرداد 1393 16:29:00

تصور کنید کشوری را که هر سال، سیصد هزار نفر از مردمش به قول معروف از یک سوراخ گزیده شده و از این بین، حدود 20 هزار نفر کشته و بقیه مجروح می­گردند! در واقع هنگام رفتن به محل کار، میهمانی، تفریح یا مسافرت و ... بر اثر حوادث خودرویی فوت کرده یا آسیب می­بینند. به عبارت دیگر در این کشور طی مدت 35 سال، 700 هزار قبر فقط به کشته­شدگان در تصادفات رانندگی اختصاص یافته و حدود 9 میلیون نفر صدمه دیده­اند به طوری که بعضی از آنها مجبورند باقی عمر را روی تخت بیماری یا سوار بر صندلی چرخ­دار سپری کنند!

راستی چرا به عنوان یکی از بی فرهنگ­ترین مردمان دنیا در رانندگی شناخته می­شویم تا جایی که هنگام معرفی جاذبه‌های گردشگری ایران، «هشدار جدی نسبت به رانندگی خطرناک ایرانیان» یکی از بخش‌های جدایی ناپذیر کتابچه‌های راهنمای جهانگردان است؟ چگونه رانندگی می‌کنیم که با کمال تأسف فیلم­های حرکت خودروها و عبور عابران در کشورمان، یکی از انواع کلیپ­های پربیننده و خنده‌دار در اینترنت است تا آبروی «ایرانی» را به حراج گذاشته باشیم؟

در آمار سال 2012 سازمان بهداشت جهانی WHO، ایران با تعداد 8/43 کشته به ازای هر 100 هزار نفر، بین کشورهای منطقه قرمز (بسیار خطرناک) رانندگی جاده­ای است و از این نظر، رتبه پنجم دنیا را دارد و کشورهای نامیبیا بیشترین و مالدیو کمترین تلفات جاده­ای جهان را داشته­اند.

بر اساس همین آمار و بر خلاف آنچه گفته می­شود، در سال گذشته میلادی وضعیت ایران، نسبت به قبل بدتر شده زیرا تعداد کشته­های تصادفات رانندگی در سال پیشین، 1/34 کشته به ازای هر 100 هزار نفر بوده است. در جدول زیر 20 کشور دارای بیشترین تلفات جاده­ای جهان در سال 2012 آورده شده­اند:

رتبه

کشور

کشته­ها به ازای هر 100 هزار نفر

1

نامیبیا

4/53

2

سوازیلند

2/48

3

مالاوی

4/45

4

عراق

7/44

5

ایران

8/43

6

تایلند

9/42

7

کنگو

4/42

8

آفریقای مرکزی

7/39

9

سودان

2/39

10

موزامبیک

2/38

11

زامبیا

9/37

12

اتیوپی

8/37

13

لسوتو

4/37

14

یمن

3/37

15

بلیز

9/36

16

آنگولا

2/36

17

ونزوئلا

8/35

18

جمهوری دومینیکن

8/34

19

اوگاندا

7/34

20

مالزی

5/34

 

کشورهای روسیه با 9/21 کشته رتبه 60، آمریکا با 9/13 کشته رتبه 107، ایتالیا با 4/8 کشته رتبه 150، کانادا با 8/7 کشته رتبه 155، فرانسه با 6/6 کشته رتبه 164، اسپانیا با 1/6 کشته رتبه 167، آلمان با 7/5 کشته رتبه 170 و انگلستان با 8/4 کشته رتبه 180 را در رده بندی بیشترین تلفات جاده­ای جهان در سال 2012 کسب کرده­اند. جدول زیر بیانگر 10 کشور نخست دارای کمترین تلفات خودرویی در جهان است:

رتبه

کشور

کشته ها به ازای هر 100 هزار نفر

1

مالدیو

4/2

2

مالتا

1/3

3

جزایر مارشال

8/3 

4

ژاپن

8/3

5

فیجی

8/3

6

سوئیس

8/3

7

تاجیکستان

9/3

8

هلند

4

9

سوئد

1/4

10

آنتیگوآ

4/4

 

در بین کشورهای آسیایی و منطقه نیز امارات با 9/29 کشته رتبه 33، عربستان با 2/23 کشته رتبه 53، مصر با 6/21 کشته رتبه 63، چین با 8/20 کشته رتبه 67، هند با 7/18 کشته رتبه 77، کره­جنوبی با 7/13 کشته رتبه 109 و ترکیه با 9 کشته رتبه 146 را به دست آورده­اند.

 

 

 

با تمام این تفاسیر ما اصلاح شدنی هستیم زیرا در غیر این صورت، ایستادن خودروها پشت خط عابر پیاده یا بستن کمربند ایمنی نیز هنوز بین ما فراگیر نشده بود. بنابر این باید گفت عامل اساسی این گرفتاری به غلط معنا شدن کلمه «رانندگی» از همان ابتدا در کشورمان باز ­می­گردد زیرا رانندگی در دنیا امری «جمعی» است ولی در ایران یک امر «فردی» تلقی می‌شود، یعنی به اعتقاد بسیاری از رانندگان، وقتی من با خودرو حرکت می­کنم، سایر خودروها «رقیب» من هستند و برای اینکه از آنها عقب نمانم، باید هر فضای یا مسیر خالی را زودتر از دیگران تصاحب کنم، در نتیجه رانندگی ایرانی یعنی «رفتن از هر مسیر ممکن نه از مسیر تعیین شده»! یعنی «راه گرفتن و رد شدن به هر روش ممکن نه با توجه به حق تقدم عبور»!

متأسفانه سوای تعریف رانندگی، فرهنگ صحیح آن نیز هنوز در کشورمان فراگیر نشده است. بر مبنای آنچه گفتیم «رانندگی صحیح» نوعی مشارکت در یک کار گروهی است و قرار گرفتن در «جریان آمد و رفت همراه با رعایت مقررات» و همچنین «هدایت صحیح خودرو بین خودروهای دیگر»، راننده را به مقصد می‌رساند نه به اصطلاح «زرنگی» او. بنابر این وقتی در جامعه‌ای نگرش «رانندگی صحیح» حاکم باشد، یعنی هر کس قبل از آنکه به فکر رسیدن به مقصد باشد، به امر مشارکت در حرکت جمعی خودروها بیاندیشد، آنگاه نظم حاصل، موارد زیر را در پی خواهد داشت:

1. چند برابر گشتن سرعت حرکت خودروها.

2. کاهش چشمگیر احتمال برخورد اتومبیل­ها.

3. وجود فضای کافی برای حرکت اضطراری خودروهای پلیس و امداد رسان.

4. عدم ایجاد ترافیک به علت تصادف یا خراب شدن ناگهانی یک خودرو.

5. رانندگی با اعصاب آرام­تر به دلیل وجود فواصل لازم جانبی و خیالی راحت­تر به علت اطمینان از رعایت قوانین رانندگی توسط همگان.

6. اطمینان به رعایت حق تقدم و عدم تعجیل برای راه گرفتن.

برای مثال کسی که قصد خروج از بزرگراه را دارد، از فاصله مناسب در مسیر تعیین شده قرار گرفته و خالی بودن باند کناری، او را به قانون شکنی نمی‌کشاند.

 

تردیدی نیست که راه­بندان در همه شهرهای بزرگ دنیا وجود دارد با این تفاوت که در جوامع پیشرفته از لحاظ ترافیکی،این ازدحام اتومبیل­ها موجب «تأخیر» است اما در شهری مثل تهران چون رانندگی یک امر فردی است نه جمعی، ترافیک علاوه بر تأخیر، کلافگی و خرد شدن اعصاب را نیز به دنبال دارد.

از سوی دیگر برخی اصطلاحات خاص رانندگی ایرانی در کتاب­های آموزش رانندگی هیچ کشوری یافت نمی­شود، اصطلاحاتی مانند «راه گرفتن»! یا «رد کردن»! عبارت«راه گرفتن» یعنی راننده­ هر خودرو مجبور است جلوی اتومبیل دیگری را بگیرد تا راهی برای عبور داشته باشد زیرا با کمال تأسف، پاره‌ای مقررات در کشور ما اصلا معنایی ندارند، مثل قانون حق تقدم (به هر نوع و در محل آن!) و همواره مجبوریم تا وسیله نقلیه خود را جلوتر و جلوتر برده و از خودرو مقابل «راه بگیریم» یا مجبور به راه دادن گردد. اصطلاح «رد کردن» نیز معنی عبور دادن خودرو از فاصله بسیار نزدیک به هر فرد، شیء، اتومبیل یا غیره را می­دهد.

به این ترتیب می­توان نتیجه گرفت که ما خواسته یا ناخواسته، بیش از اندازه لازم به سایر خودروها یا عابران نزدیک می­شویم چرا که «راه دادن» و «رد شدن» چندان معنایی در فرهنگ رانندگی ما ندارد. اما براستی چرا؟ نکته اینجاست که «رعایت فاصله» به عنوان یکی از عناصر اساسی و اصلی رانندگی، در کشور ما جایگاه مناسب و تعریف مشخصی ندارد یعنی چنانچه سپر خودرویی از یک میلیمتری زانوی عابر پیاده رد شود، راننده آن تخلف نکرده و فاصله پنج سانتی­متری اتومبیل­ها در ترافیک نیز منع قانونی ندارد، وقتی در همین ترافیک موتورسواری با جمع کردن آینه خودروی شما عبور می­کند، هیچ اشکال قانونی نمی­توان گرفت زیرا در همه این حالات، «هنوز که نخورده است» تا اتفاقی افتاده باشد!

با اینکه قانون رانندگان را موظف به رعایت «فاصله ایمن» می­کند ولی به دلیل کلی­گویی، مصادیق آن مشخص نبوده و رانندگان نیز آموزش­های لازم را در این مورد ندیده و نمی­بینند، بنابر این رعایت نکردن آن به چشم کسی نمی‌آید و پایبندان به این موضوع نیز افرادی ناوارد جلوه می­کنند زیرا همگی به گونه­ای دیگر عادت کرده­ایم! برای آشنایی با چگونگی رعایت فاصله در ایالات متحده به نمونه‌های زیر دقت کنید:

با توقف سرویس مدرسه برای پیاده یا سوار کردن دانش­آموزان، خودروهای پشت سر موظف به رعایت فاصله 20 متری هستند و تخطی از این قانون حتی برای اولین بار، علاوه بر جریمه 400 دلاری، منجر به ضبط گواهینامه متخلف برای مدت شش ماه می­گردد. در مثالی دیگر از آنجایی که هنگام گردش به راست حق تقدم با عابر پیاده است، راننده باید حدود دو متر از خط­کشی عابر فاصله بگیرد تا او با خیال آسوده، عرض خیابان را بپیماید زیرا می­داند سپر اتومبیل از این حد نزدیکتر نخواهد آمد. از سوی دیگر راننده نیز مطمئن است که عابران فقط از محل­های مشخص شده گذر می­کنند و هر لحظه نباید با حضور ناگهانی یک انسان در خیابان یا بزرگراه سورپرایز شد!

اگرچه نباید چند برابر ظرفیت بودن نسبت تعداد خودروها به خیابان­ها، تنگ بودن بسیاری از معابر، وجود اشکالات فنی در خیابان­ها، خط­کشی­های اشتباه و بی­سر و ته، وجود تابلوهای متضاد مثلا برای حداکثر سرعت، نصب تابلوهای بی­معنی منجر به قانون­شکنی، عدم حضور پلیس در برخی نقاط کلیدی و پرتراکم و ... را نادیده گرفت اما این موارد تنها می‌توانند موجب بروز «ترافیک» شوند و دلیل رانندگی بی‌قانون خودروسواران یا عبور بی‌قانون‌تر پیاده­ها نیستند.

انگار در کشور ما به غیر از تابلوهای «ورود ممنوع» و «یک­طرفه» (آن هم سوای بعضی که اصلا بود و نبودشان فرقی ندارد)، سایر تابلوها نقشی در رانندگی شهری ندارند. تابلوی «ایست» کاملا بی معناست و وظیفه آنها را سرعت گیرها به عهده گرفته­اند! تابلوی «پارک ممنوع» از آن گروه تابلوهای عجیب است زیرا مگر می­شود جایی خالی باشد و عده­ای از کنار آن بی­تفاوت بگذرند حتی اگر مقابل پارکینگ یک ساختمان باشد! شرمنده­ایم که بگوییم اینها فقط مشتی نمونه خروار هستند.

به یقین باید گفت آموزش مصداقی رانندگی هنوز در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته است، در مراکز آموزش رانندگی تنها روش حرکت دادن خودرو یاد داده می­شود و کمتر مرکزی را می­یابید که آموزشی اصولی و پایه­ای داشته باشد. صدا و سیما هم فقط با انعکاس فیلم تصادفات، کشمکش­های پلیس کنترل نامحسوس و در نهایت انیمیشن­های «سیا ساکتی» قصد نشان دادن مخاطرات رانندگی بی­توجه به قانون را دارد.

کاش برنامه‌هایی مانند «سفر به خیر» در رسانه ملی بجای کلی­گویی­های رایج، شیوه­های درست و نیز خطاهای رایج رانندگی را قدم به قدم به مردم یادآور می‌شدند. بی شک با وضعیتی که در آن به سر می‌بریم، آموزش رانندگی صحیح آنقدر اهمیت دارد که اگر سیمای جمهوری اسلامی، هر روز برنامه‌های شبکه­های مختلف خود را همزمان قطع کرده و چند ثانیه‌ای به این آموزش­ها اختصاص دهد، کاری غیر معمول انجام نداده است، فقط کافیست گزارشگرانی وارد به موضوع با دوربین در خیابان­ها حرکت کرده و رانندگی ما را به تصویر بکشند، بدون تردید در بسیاری موارد، تصاویری بدون شرح، گویای وخامت اوضاع موجود خواهند بود و حتی نیاز نیست تا از حضور کارشناسان فن بهره گیرد.

بیایید از خود آغاز کرده و با عمل­کردن به آنچه آموخته­ایم و آموختن آنچه نیاموخته­ایم، حداقل در گسترش فرهنگ صحیح رانندگی، سهمی به اندازه خود داشته باشیم.